۲۳ تیر ۱۳۸۸

قصه های خوب برای بچه های خوب (Blogfa - by Zizili)

یادمه اولین بار سوم یا چهارم دبستان بودیم و بابام برای اینکه ما رو با فرهنگ کتاب خونی آشنا کنه یه تابستون چند تا کتاب برای من و زیزیلک خرید. به یاد موندنی ترینشون دو جلد از کتابای قصه های خوب برای بچه های خوب بود.

من و زیزیلک تقریبا این دو تا کتاب رو خوردیم. هر دومون باهم می افتادیم سرشون و شروع می کردیم به خوندن. بابام از خوشحالی و برای تشویق بیشتر بقیه هشت جلدش رو برامون خرید و ما به سرعت خوندنشون رو تموم کردیم.

یادش بخیر. جابلقا و جابلسا، سعدی و مولوی، کلی داستان که خیلی شیرین و واقعا خیلی آموزنده بود. خیلی هاش رو هنوزم یادمه. به جرئت می تونم بگم که این مجموعه مفیدترین کتابهایی بود که ما بچگی هامون خوندیم و تو همون عالم بچگی تاثیر زیادی روی ما گذاشت. می تونم بگم علاقه شدیدم رو به مطالعه مدیون این کتابهای قشنگ و دوست داشتنی و نویسنده شون هستم.

نویسنده ای که در عزلت و تنهایی از این دنیا رفت و یکبار دیگه ثابت کرد که ما چقدر مردم مرده پرستی هستیم. کمتر ایرانی توی سن و سال ما پیدا میشه که حداقل یکی از کتاب های این مجموعه رو نخونده باشه. پس چرا نویسنده اش بجای اینکه مثل جی. کی رولینگ مشهور باشه باید تو تنهایی از دنیا بره.

دو هفته پیش تو شهر کتاب با مخمل دنبال اسباب بازی واسه دختردایی هام بودیم که شندیم خانوم فروشنده داره این کتاب ها رو به یکی معرفی می کنه و میگه من بچه بودم کلش رو داشتم و خیلی جالبند. من هم که فضول! دلم طاقت نیاورد و گفتم ببخشید من هم بچه بودم همشو خونده بودم و خیلی مفید و جالبن که یهو آقاهه هم گفت می دونم چون من هم از طرفداراش بودم. ولی مطمئنم اگه اون روز از اون دونفر هم می پرسیدید که نویسنده این کتابها رو می شناسید و یا می دونید الان در چه وضعیه اون ها هم مثل من نمی دونستن. می خوام از خودم و شما و همه طرفدارای این کتاب ها بپرسم: آخه چرا؟ چرا ما اینقدر نسبت به کسایی که مستقیم و غیر مستقیم به گردن ما حق دارن بی توجهیم و بلافاصله بعد مردنشون افسوس می خوریم و تازه می شناسیمشون.

یادمه چند وقت پیش هم وقتی خبر درگذشت منوچهر احترامی خالق اثر حسنی نگو بلا بگو رو هم شنیدم همینقدر حالم گرفته شد. تازه اون موقع بیشتر چون حتی یکبار هم قبلا اسمشو نشنیده بودم. فکر کن کسی که دوران بچگیت با شعراش کلی حال کردی اونوقت حتی یکبار هم اسمش رو نشنیدی تا روزی که از دنیا رفت.

در هر صورت ادای احترام می کنیم به بزرگانی که کودکی ما را ساختند و امروز دیگر در میان ما نیستند.

مهدی آذر یزدی و منوچهر احترامی روحتون شاد و یادتون گرامی

پی نوشت: عکس ها از صفحه Facebook قصه های خوب برای بچه های خوب و عکس مرحوم احترامی هم از سایت aftab.ir برداشته شده

۳ نظر:

zizilak گفت...

man diroz mikhastam ye post bezaram raje behesh, fekr kardam ke bazam ghamgin mishe. vali midoni azar yazdi ba inkaresh khodesho javedane kard. moteasefane ma az adabiat chize dorosto hesabi to madrese yad nagereftim. aslan ki molavi ro dorosto hesabi mishnakht agar in ketaba nabodan.

man chand rooze hamash dastane khar berafto khar beraft to zehname. ghable inke azar yazdi fot kone. yadesh be kheyr, rohesh shad.

rasti barbamama ham az tarafdaraye in ketaba bood ghablan raje behesh baham harf zade boodim

نونوچه گفت...

طبق معمول همیشه تلوزیون ایران وقتی که آذر یزدی به رحمت خدا رفت یادش افتاد در موردش باید یه مطلبی پخش کنه . میدونید تحصیلات آکادمیک نداشت . تو جوونی تو یه کتاب فروشی کار می کرد و اونجا تصمیم گرفت با خوندن کتابهای زیاد کم بودن تحصیلاتش رو جبران کنه . بچگی خیلی سختی داشت به همین خاطر بچه هارو خیلی دوست داشت و برای بچه ها نوشت . تازه بچه های زیادی هم بزرگ کرد یا به نوعی بهشون کمک می کرد .
روحش شاد

زیزیلی گفت...

نونوچه جون حسابی ترکوندی ها بعد یه قرن اومدی اینجا و تو همه پست های قبلی کامنت گذاشتی.


راستی دیدید ننه آقای صمد هم تو بی خبری و تنهایی رفت.
یاد فرخ لقا هوشمند، مادر بزرگ شیرین و دوست داشتنی و همشهری ما هم گرامی و روحش شاد.