۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۸

پارادوکس فوتبالی (Blogfa - by Zizili)

سناریوی اول:

هفته آخر لیگ برتره و استقلال با شش امتیاز اختلاف نسبت به ذوب آهن در مکان دوم قرار داره. استقلال تنها در صورتی می تونه قهرمان بشه که در بازی اخر پیام مشهد رو شکست بده و از اون مهمتر ذوب اهن با انگیزه که این روزها در اوج قرار داره از فولاد اهواز شکست بخوره. دراین صورت استقلال فقط به لطف تفاضل گل می تونه قهرمان بشه. حتی تساوی ذوب آهن در بازی آخر بدون توجه به نتیجه استقلال جام رو به اصفهان می بره. کمتر کسی فکر میکنه که استقلال با این شرایط بتونه به قهرمانی برسه.

در حالیکه زمزمه فساد و تبانی تو فوتبال ما از گوشه و کنار به گوش میرسه و همه یه چیزی می دونن و نمی گن و در حالیکه بیانیه های پی در پی سر مربی جدید تیم ملی اوضاع آشفته این فوتبال چپر چلاغ رو آشفته تر کرده، فولاد و ذوب آهن پیش از وقوع جرم در محکمه ای که قاضیش کسی نیست جز متهمان سابق تبانی و دار و دستشون و طرفدارای تیم آبی تهرانی، محکوم میشن و جو سنگینی پیرامون هر دو تا تیم و بازیکنانشون و مربیاشون بوجود میاد. بخصوص که هر دوتیم از تیم هاش صنعتی کشور هستند و در یک دسته قرار میگیرن. (یادمون نرفته که در بازیهای استقلال تهران و استقلال اهواز تقریبا همیشه و قطعا بطور تصادفی نتایج دلخواه این دوتیم رقم خورده و میخوره).

خلاصه روز موعود فرا میرسه و فولاد اهواز با انگیزه مضاعف به مصاف ذوب آهن میره و به قول فردوسی پور اگه با این انگیزه برای خودشون از اول فصل بازی کرده بودن قطعا قهرمان لیگ بودن در حالیکه تیم اصفهانی به دلایل نا معلومی و شاید بخاطر استرس زیاد اون تیم همیشگی نبود. در حالیکه تا دقیقه ۷۰ دو تیم یک بر یک مساوی بودن، فولاد گل دوم رو میزنه و شیرازه ذوب آهن از هم می پاشه و در نهایت بازی با نتیچه عجیب چهار بر یک به سود فولاد تموم میشه. از طرف دیگه، استقلال در مشهد موفق میشه تیم پیام رو (که به لطف نتایج عجیب پرسپولیس و استقلال با استقلال اهواز در معرض سقوط به دسته اول قرار گرفته) با نتیجه یک بر صفر شکست بده و در عین ناباوری قهرمان لیگ برتر بشه. بگذریم از اینکه شب قبل از بازی مشکلات مالی بازیکنان پیام یکبار دیگه حاشیه ساز شد و بازیکنای پیام شب قبل از چنین مسابقه حساسی تا دیر وقت بیدار بودن و . . . .

در هر حال استقلال به قول مربیش با کمک خدا و آقا امام زمان و به قول دیگران با کمک مجید جلالی و بازیکناش جام قهرمانی رو به خونه برد و حسرت رو روی دل ذوب آهنی ها گذاشت. بعد این بازی ها، همه و همه از جلالی و تیمش بخاطر فوتبال پاکی که به نمایش گذاشتن تقدیر و تشکر کردند. این وسط هیچکس فکر نکرد که اگه فولاد بازی همیشگیش رو می کرد و بهتر از همیشه نبود شاید ذوب آهن با کسب یه امتیاز می تونست قهرمان لیگ بشه.

سناریوی دوم:

پنج روز بعد یکبار دیگه ذوب آهن به مصاف فولاد اهواز میره ولی اینبار در جام حذفی. برنده بازی جز چهار تیم برتر این تیم میشه. این بازی در وقت قانون بدون گل مساوی میشه و در دقایق ابتدایی نیمه اول وقت اضافه ذوب آهن با یک گل پیش میفته و بعد چند دقیقه با اخراج یکی دیگه از بازیکنانش نه نفره به بازی ادامه میده ولی تیم فولاد از پس تیم نه نفره ذوب آهن برنمیاد و در نهایت این بازی با حساب سه بر صفر به نفع ذوب آهن تموم میشه و فولاد از دور رقابت ها خارج میشه.

قطعا همه طرفدارای ذوب آهن و شاید همه طرفدارای پرسپولیس از ته دل، آرزو می کردن که نتیجه این دو بازی عوض میشد و ذوب آهن اگرچه از جام حذفی حدف می شد ولی قهرمان لیگ برتر میشد و قطعا همه طرفدارای فولاد از ته دل آرزو می کردن که نتیجه این دو بازی عوض میشد و فولاد اگر چه بازی آخر لیگ رو میباخت ولی به جمع چهار تیم برتر جام حذفی صعود می کرد.

۱ نظر:

نونوچه گفت...

ای بابا . وقتی آدم باید تعجب کنه که این اتفاقا جدید باشه
در مورد پی نوشت یک هم مدیر وبلاگ شومایی آبجی بزرگه . زت زیاد