۲ آذر ۱۳۸۸

پیدا کنید پرتقال فروش رو

علی کردان که تا یک ماه پیش سر و مر و گنده واسه خودش راست راست راه می رفت، یکدفعه ای در جدالی با چندین بیماری کشنده، درگذشت.
من بعد از استیضاح ایشون نظریه داشتم و دارم که فرضیاتش رو می نویسم و خودتون پرتقال فروش رو پیدا کنید.
  • بسیاری از مسئولان دولتی در سالهای اخیر و وابسته به هر دو جناح دارای مدرک تحصیلی مشکوک بوده و هستند و بسیار دیگرشون متهم به دزدی علمی در سطح بین المللی هستند.
  • علی رغم همه مخالفتها با دولت خاتمی، دزدی علمی یکی از معاونینشون تو ایران زیاد سر و صدا نکرد که قعطا بخاطر این بوده که در دو گروه سیاسی تو این مملکت پر هستند از آدمهایی با این سوابق علمی
  • علی کردان سالهای سال بعنوان معاون آقای لاریجانی در صدا و سیما مشغول به کار بوده و اتفاقا اولین بار مدرک دکتراش رو در این سازمان استفاده کرده
  • آقای لاریجانی در زمان استیضاح کردان، رئیس مجلس بوده.
  • بعد از آقای کردان هم وزیرهایی با مدارک مشکوک و مشکل دار معرفی میشن به همین مجلس هشتم و جالبه که مجلس کوچکترین توجهی به این مسئله نمی کنه.
  • خود نمایندگان مجلس معتقدند که مدرک کردان یک قل مشابه داشته و دارنده این قل مشابه هنوز دریکی از بالاترین پستهای دولتی مشغول به کاره
  • کسایی که طرح استیضاح آقای کردان رو در مجلس عنوان کردند بر خلاف تصور اصلاح طلب نبودند و اتفاقا به گفته خود فراکسوین اقلیت، این فراکسیون نقشی در این زمینه نداشته.
  • با وجودی که در ترکیب مجلس هشتم نمایندگان اصولگرای حامی دولت و شخص ایشون بیشتر از مجلس هفتم بوده، وزیر دولت استیضاح شده و رای نیاورده.
  • در چنین شرایطی آقای کردان استیضاح شد و رای نیاورد و این وسط یک مرتبه صادق محصولی (که بعنوان وزیر نفت کابینه نهم هنوز معرفی نشده ، بخاطر پاره ای از مسائل توسط مجلس هفتم رد میشه)، به عنوان وزیر پیشنهادی معرفی شد.

خلاصه کلام اینکه دیدن فیلم های متعدد پلیسی و جنایی باعث شده که این نکته آویزه گوشم بشه که تو هر قتلی، مظنون ردیف اول کسی است که از این قتل بیشترین نفع رو می بره.

حالا به نظر شما از برکناری کردان و وزارت وریز بعد از اون چه کسی بیشترین نفع را برده؟؟؟؟؟؟؟؟؟

امیدوارم خدا گناه های کردان رو ببخشه. من که دلم براش خیلی می سوزه (یعنی می سوخت) چون معتقدم آبرو و اعتبارش قربانی مصالحی بالاتر شد.

۵ نظر:

zizilak گفت...

sisasat kheyli bazie kasifie, hich karisham nemishe kard :( aksare adamaye dargir khodeshonam nemidonan ke daran bazi mikhoran, masalan man fekr nakonam larijani midonest ke chi be chie.

begzarim, man ghose mikhoram ke mardom hanozam vasash jok misazan. vali khob khodesham kam moghaser nabod dige.

زیزیلی گفت...

آره من قبول دارم که خودش هم مقصر بود ولی من میگم
گر حکم شود که مست گیرند
در شهر هر آنکه هست گیرند.

تازه از اون مست تر هم فراوونه.

zizilak گفت...

chera baghiyeye posta gheyb shod?

زیزیلی گفت...

it's a long story
:)
آی خواهر یک آبرویی از ما رفت. یک آبرویی از ما رفت.
همون صبحی که بعد از جریان اومدم سر کار آقای همکار همسایه بهم گفت که آدرس اینجا رو به بچه ها دادی؟ گفتم نه به کس خاصی ندادم.
گفت که آره پنجشنبه با یکی از بچه ها (یکی از آقایون دانشگاه که زیاد هم همدیگه رو نمی شناسیم) گفته فلانی هم وبلاگ داره.
من یادم اومد ای دل غافل آدرس اینجا رو به یکی از دخترهای دانشگاه دادم و بهش گفتم به هیچکی نده. فک کن
بعد هم آقای همکار همسایه گفت من پیشنهاد می کنم چند تا از پستهاتون رو بردارید البته نظر خودتونه. گفت بعد از این صحبت یادش اومده خیلی وقته به اینجا سر نزده و اومده و . . .
تو رو خدا شانس ما رو می بینی تو این همه روز خدا دقیقا باید پنجشنبه این صحبت ها مطرح بشه.
بدتر از اون که یادم اومد قدیم قدیما خانوم نارنجی هم خواننده بلاگفا بوده.
وای اگه بدونی بعد از اون مرخصی چه ضدحالی خوردم. اگه بدونی چه آبروریزی شد.
چی بگم خواهر. سریع رفتم دو تا پست آخر رو پیش نویس کردم.
از این به بعد هم چیزهای خیییییییییییییلی خصوصی پیش نویس میشن.

zizilak گفت...

ey baba, ajab badbakhtiyiyeha. to ham ke hamash fekr mikoni in weblog khanande nadare, didi dare?

hala khanome narenji narahate?

bayad baham bechatim zood