۲ آبان ۱۳۹۰

بیداری اسلامی یا بهار عربی

این چند روز خیلی دلم گرفته. کلی منتظر سقوط قذافی بودم و حالا که مرده واقعا ناراحتم.
خبرها خیلی سریع رسید. خبر مرگ قذافی رو شندیم و بعد فیلم اومد که اول دستگیر شده و بعد به قتل رسیده و بعد اعلام شد حکومت بر پایه اسلامه و چند همسری آزاد شده و بانکداری اسلامی اجرا میشه و امروز هم میگن فیلم تجاوز به قذافی قبل از مرگش تو اینترنت اومده. البته من جرئت نکردم رو لینکش کلیک کنم و نمی دونم راسته یا دروغ. ولی لازم نیست که این خبر راست باشه که شما بتوند آخر و عاقب لیبی رو پیش بینی کنید.
از لحظه های دستگیری قذافی و شادی مردم تفنگ بدستی که شادیشون رو با شلیک هوایی نشون می دادن تا وعده حکومت اسلامی که با آزادی چند همسری و بانکداری اسلامی (که آخر و عاقبتش رقمهای نجومی اختلاسه) نویدش رو دادن برای مایی که سی و دو ساله دهه فجر رو جشن میگیریم، پیش بینی آینده اصلا سخت نیست.
لیبی جایی وایستاده که پداران ما 32 سال پیش ایستاده بودن. و ما مثل پدرانمون چه ساده بودیم که فکر می کردیم این بهار عربیه و ساده دلانه به کسایی که حرف از صدور انقلاب بعد از 32 سال می زدن و صحبت بیداری اسلامی می کردن، می خندیدیم.
و حالا من بیشتر از قبل نگران سوریه ام، نگران مصر، نگران یمن، نگران همه کشورهای خاور میانه و نگران کل دنیا
خلاصه که به قول مدیر قبلی ما دنیا جای بدی برای زندگی شده.
پ.ن. دیکتاتورها فقط به بقای خودشون به هر قیمتی فکر می کنن ولی مسئله اینه که اونها اگرچه رفتنی هستن ولی اینقدر روح و جسم مردم رو آزاردادن که تا سالهای سال و شاید تا ابد این زخمها برپیکر ملت خودنمایی می کنه و دیکتاتوری رو مثل یه بیماری مسری از نسلی به نسل بعد منتقل میکنه. این روزها همش به این فکر می کنم که این چرخه چجوری شکسته میشه؟ آیا راه نجاتی هست؟
بعدا نوشت: این نوشته توکا رو دوست داشتم.

هیچ نظری موجود نیست: